آینه ادب




تشبیهی است که در آن " مشبه " و "مشبه به"

به هم اضافه شده باشند و در این صورت ادات تشبیه و وجه شبه ، محذوف است . به این گونه تشبیه در علم بیان ، تشبیه بلیغ می گویند .

اضافه ی تشبیهی، یک ترکیب اضافی( مضاف + نقش نمای اضافه + مضاف الیه ) است که در آن بین مضاف و مضاف الیه رابطه ی شباهت و همانندی وجود دارد.

مثال :

چراغ دانش: دانش مانند چراغ روشنگر است.

دانش: مشبه

چراغ: مشبه به

مانند:ادات تشبیه

روشنگر: وجه شبه 

در این تشبیه ادات و وجه شبه حذف شده

می ماند مشبه و مشبه به که آنها را به هم اضافه می کنند که یک ترکیب اضافی درست میشه

به این نوع اضافه، اضافه تشبیهی می گویند

معمولا مشبه، به مشبه به اضافه میشود مانند: چشمه معرفت

گاهی مشبه به، به مشبه اضافه میشود مانند: لب لعل 


مثالهای دیگر


قد سرو : قد مانند سرو ، بلند است.

لعل لب  : لب مانند لعل ، سرخ است .


هست " طومار دل " من  به درازای ابد

برنوشته ز سرش تا سوی پایان : " تو مرو "

مولانا


طومار دل : اسم + نقش نمای اضافه + اسم

بنابراین ترکیب اضافی داریم. 

دل : مشبه   

طومار : مشبه به

دل همچون طومار است ، بنابراین اضافه ی تشبیهی داریم.


"درخت دوستی" بنشان که کام دل به بار آرد 

"نهال دشمنی" برکن که رنج بی شمار آرد

حافظ


درخت دوستی : ترکیب اضافی 

دوستی : مشبه  ، درخت : مشبه به

درخت دوستی : اضافه ی تشبیهی 

نهال دشمنی : ترکیب اضافی 

دشمنی : مشبه  ، نهال : مشبه به

نهال دشمنی : اضافه ی تشبیهی


آموزش تصویرخوانی/ تصویرنویسی و نگارش آن


جشنوارۀ نوجوان خوارزمی در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در سه بخش به شرح زیر برگزار می شود.



 بخش نخست: تصویرخوانی (بین ۷-۱۳سطر)


 ۱) ابتدا دانش آموز عنوانی کوتاه، مناسب و زیبا برای تصویر انتخاب می کند.


 ۲) توجه به جزئیات:  در این مرحله دانش آموز هر آنچه را که از بیرون (ظاهر) تصویر مشاهده می کند و هر آنچه را که از درون تصویر (پس زمینۀ تصویر) می بیند و تخیل می کند، در قالب یک یا دو بند به صورت انشایی و کاملاً آزاد و خلاقانه و با توجه به ارتباط عناصر و پیکرۀ تصویر و بدون توجه به ساختار کتاب (مقدمه، بدنه و نتیجه) می نویسد. (بین ۵- ۸ سطر)

۳) پیام تصویر: در این مرحله دانش آموز، پیام و یا پیام هایی که از تصویر برداشت می کند در یک بند ( بین ۲- ۴ سطر ) می نویسد.


بخش دوم: نگارش (مجموع بین ۱۵- ۲۰ سطر)


 ۱) ابتدا دانش آموز از تصویر ارائه شده، یک موضوع کلی» انتخاب می کند.


۲) دانش آموز برای موضوع انتخابی خود، به روش بارش مغزی، با توجه به تصویر ( برونه و درونۀ تصویر) معناسازی  و خوشه سازی می کند.


 ۳) نوشتن بند مقدمه: دانش آموز - آن چه که قرار است در بند تنه بنویسد-  یعنی بخشی از خوشه سازی ها و معناسازی ها را در بند مقدمه، معرفی کلی می کند. در واقع دانش آموز، در این بخش، مقدمۀ متن خود را می نویسد. به بیان دیگر نویسنده، بخش مقدمه را به معرفی موضوع و بیان ایدۀ اصلی خود از موضوع اختصاص می دهد. می توان گفت نویسنده  در بند مقدمه طرز تفکر و برداشت خود را از موضوع می نویسد.( بین ۲- ۵ سطر)


 ۴) نوشتن بند تنه/بدنه: بند تنه بخش اصلی نوشته است. دراین بخش نیازی نیست که دانش آموز هر آنچه در تصویر می بیند،  تمام اجزا را را بنویسد. زیرا مشاهدات خود را از تمام اجزا و عناصر در بخش تصویرخوانی (توجه به جزئیات) نوشته است. 

آنچه ارزش دارد، این است که دانش آموز، آن سه یا چهار مورد را که از تصویر، معناسازی کلی انجام داده است و در واقع بخش یا بخش هایی ازتصویر، ریز موضوع نوشته اش  در بند های تنه  قرار گرفته است؛ در بند بدنه به صورت جملۀ موضوع  می نویسد و جملات موضوع را را با شرح، تفسیر، توضیح، دلیل و تأیید و. تقویت ،پشتیبانی و حمایت می کند. 


   در واقع هریک از معناسازی کلی ، موضوع نوشتۀ فرد در بخش تنه  خواهد بود. به طور مثال اگر دانش آموزی  یک موضوع کلی انتخابی از تصویر را، چهار واژه خوشه سازی و معناسازی کرده باشد، هریک از آن واژه ها؛ موضوع یک بند در بخش بدنه خواهد بود. (بین ۹- ۱۳سطر)


 ۵) بند نتیجه: آخرین بخش نوشتۀ دانش آموز، بند نتیجه است. در این مرحله دانش آموز می بایست از نوشته اش جمع بندی تأثیرگذار و تفکر برانگیز داشته باشد. متن تولیدی فرد در پایان می بایست فرجام خوش، تفکر برانگیز و تأثیرگذار داشته باشد.(۲- ۴ سطر)


 بخش سوم: خوانش است. دانش آموز فقط بخش نگارش را با خوانش خوب و با توجه به نوع متن، با آهنگ و لحن مناسب می خواند و نیازی نیست که بخش اول نوشته (تصویرنویسی = انتخاب عنوان، توجه به جزئیات پیام ) را بخواند.


بر گرفته از کانال تلگرامی adabiyate8@



همانگونه که در سال های قبل خواندیم یکی از انواع جمله از نظر پیام و محتوا جمله پرسشی است امّا گاهی هدف از پرسش آگاهی از موضوعی که در مورد آن اطلاعی نداریم نیست، بلکه هدف رد و انکار یا تأیید و قبول یک امر می باشد.

به زبان دیگر اینکه خود سؤال کننده جواب را می داند فقط می خواهد در قالب پرسش، موضوعی را رد یا تأیید کند و بر تأثیر سخن بیفزاید.

بر همین اساس می توان پرسش را علاوه بر پرسش عادی به دو دسته دیگر تقسیم کرد:

✔الف-پرسش انکاری(استفهام انکاری)

✔ب-پرسش تأکیدی(استفهام تأکیدی)


✏الف- پرسش انکاری: در این نوع پرسش همان طور که در بالا نیز گفته شد، هدف از پرسش رد و انکار یک امر است.

مثال: چه کسی گفته که بدون زحمت می توان موفّق شد؟(نمی توان موفقّ شد)

چه کسی می تواند از عهده شکر نعمت های خدا برآید؟ (هیچ کس نمی تواند)


نکته: اکثر پرسش های انکاری با فعل مثبت می آیند.اگر در مثال های بالا دقّت کنید خواهید دید که فعل هر دو جمله مثبت است ولی جواب منفی است.

چند مثال دیگر:

       ای نام تو بهترین سرآغاز           بی نام تو نامه کی کنم باز؟ (باز نمیکنم)


که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟     یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟ (در هر دو مصراع منظور اینست که کسی این کار را نمی تواند بکند)


✏ب-پرسش تاکیدی: در این نوع جمله هدف، تأیید و قبول یک امر می باشد.

مثال:مگر نگفتم خوب درس بخوانید؟(حتماً گفتم)

خیال می کنی من منظور تو را نفهمیدم؟ (حتماً فهمیدم)

آیا پایان همه مرگ نیست ؟ (یعنی حتماً پایان همه مرگ است)

سعدیا با تو نگفتم که مرو از پی دل؟ 

نروم باز گر این بار که رفتم جستم

(در مصرع اول سعدی به خود میگوید که قطعا به تو گفتم که نرو از پی دل)


نکته: اکثر پرسش های تأکیدی با فعل منفی می آیند ولی جواب آن ها بلی و حتماً و از این دست جواب هاست.اگر در مثال های بالا توجّه نمایید خواهید دید که فعل همه مثالها منفی است.


تمرین

در عبارات و ابیات زیر نوع پرسش ها را مشخّص کنید.

-آیا دانایی دشمن انسان هاست؟

-تو نمی دانی مگر رسم ادب؟

-آیا دانایی دشمن جهل نیست؟

-آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع؟

-صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟

-نومید کی توان بود از لطف لایزالی؟

-کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟         کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟

ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد        کیست که تن چو جامِ می جمله دهن نمی کند؟(حافظ)

پیاده ندیدی که جنگ آورد؟           سر سرکشان زیر سنگ آورد(شاهنامه)



کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن مورد نظر گوینده نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.
مانند:  یکی را پی نخود سیاه فرستادن 
معنی نزدیک: کسی را برای خریدن یا پیدا کردن نخود سیاه به جایی بفرستیم
معنی دور: به بهانه ای کسی را از میدان خارج کنیم .
مثال دیگر: در خانه فلانی باز است. کنایه از مهمان نواز بودن
            خاکستر خانه فلانی زیاد است. کنایه از پخت و پز زیاد کردن و مهمان زیاد داشتن است.
پیدا کردن کنایه در متن راه خاصی ندارد و شما باید کنایه ها را قبلا جایی شنیده یا خوانده باشید در کل کنایه ها آموختنی هستند.
تفاوت کنایه و ضرب المثل:
گاهی تشخیص کنایه از ضرب المثل دشوار است و این دو مرز مشخصی ندارند.
چون ضرب المثلها نیز مانند کنایه دارای معنی دور و نزدیک هستند اما باتوجه به نکات زیر میتوان آنها را از هم تشخیص داد.
۱- کاربرد معنای دور و نزدیک: در کنایه به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آن که در ضرب‌المثل معنی نزدیک هم در نظر گرفته می‌شود.
مانند: آب در هاون کوفتن؛ به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آن‌که: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود: می‌توان معنی نزدیک را در نظر گرفت.
۲- کنایه نیاز به معنی دارد اما ضرب‌المثل نیازی به معنی ندارد. به عنوان مثال در هیچ فرهنگ لغتی ضرب‌المثل‌ها معنی نمی‌شوند اما کنایه‌ها معنی می‌شوند. مثال: در پوستین خلق افتادن: غیبت کردن. (کنایه)
۳- کنایه معمولاً به شکل عبارت مصدری است و ضرب‌المثل تک جمله یا تک مصرع یا یک بیت کامل است.
 کنایه اغلب شکل مصدری دارد یعنی قابل تبدیل شدن به جمله است. مثال موی دماغ کسی شدن» می توان گفت: موی دماغ من شده است.
به عبارتی کنایات، افعال گروهی هستند که در جایگاه گزاره ی جمله قرار می گیرند و نهاد می خواهند. مثال: پا در کفش دیگران کردن» که در جمله ی کامل به همراه نهاد می آید: تو همیشه پا در کفش دیگران میکنی.
در حالی که اغلب ضرب المثل ها خود جمله ی کامل هستند.
مثال: مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
از این ستون به اون ستون فرج است.
در نومیدی بسی امید است     پایان شب سیه سپید است
نکته‌ی مهم: در هر ضرب‌المثلی یک معنای کنایی نهفته است مثلاً از ماست که بر ماست»: به کنایه به ما می‌گوید که هر چه بر سرمان می‌آید عاملش خودمان هستیم و نباید کس دیگری را ملامت کرد. البته معنای کنایی داشتن با کنایه زدن تفاوت دارد.
۴- کنایه ها اغلب جنبه ی پند و اندرزی ندارند ولی مثل ها اغلب دارای نصیحت و پند هستند چرا که حاوی نکات اخلاقی هستند.
۵- مثل ها ریشه، سرگذشت و داستان و قصه ی تاریخی در پیشینه ی خود دارند ولی کنایه ها ندارند.
۶- از کنایه ها مفهوم دور آن مور نظر است ولی در مثل ها اغلب مستقیم به معنی آن اشاره می شود.
۷- ممکن است در ساخت مثل، یکی از واژه های اصلی، کنایه باشد اما هیچ گاه کنایه به طور مستقیم مثل به شمار نمی آید.
۸- اغلب مثل ها موسیقی درونی و بیرونی رسایی دارند اما کنایات فاقد آن هستند و بصورت جمله ساده اند.

برگرفته از کانال adabiyate8@


گروه اسمی چیست؟


به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند .


گروه چیست ؟ گروه در این جا به معنای اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست . یعنی مثلاً ما در زندگی خود تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرند ، به آن گروه نمی گوییم . مثلاً  ما به مجموع چند نفر گروه می گوییم . ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.


توجّه : گروه در زبان فارسی چنین معنایی ندارد . یعنی ما به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .


مثال : "  مداد " یک گروه اسمی است . " مداد مشکی" هم یک گروه اسمی است . " چهار مداد مشکی " هم یک گروه اسمی است .


توجّه : در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد .پس وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .


چگونه یک گروه اسمی را در جمله تشخیص دهیم ؟


به این جمله دقت کنید :

من برای خرید کفش به بازار رفتم .

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : ۳ گروه

۱- من      ۲- خرید کفش    ۳- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است . که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است. 

بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است .


می دانیم که متمم ها همیشه اسم هستند . در کل کلماتی که در نقش های مختلف ( متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند .پس شما اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .


۱- خرید کتاب : اگر کلماتی را دیدید که با کسره به کلمه ی پس از خود متصل می شوند ، هسته هستند .

یعنی در یک گروه اولین اسمی که کسره می گیرد " هسته " و بقیه ی کلمات وابسته هستند .

مثال : در گروه " مداد مشکی من " مداد ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته هستند . مشکی وابسته و من وابسته ی وابسته است .

در گروههایی که کلمات به هم اضافه نشده اند، آخرین کلمه، هسته گروه است.

مثال:  هر دو مداد 

هسته: مداد


سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←خانه      وابسته ی پیشین ←این       وابسته ی پسین ← بزرگ


نتیجه : پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

۱- وابسته های پیشین  

۲- وابسته های پسین

#تمرین۱

در جمله زیر ابتدا گروههای اسمی را مشخص کنید سپس هسته و وابسته ها را بنویسید.

'' آن روز ز عمر خویش مشمار.''

در جمله بالا ''تو'' نهاد محذوف است

     آن روز⬅ گروه مفعولی

     ز عمر خویش⬅ گروه متممی

✔ ''ز'' حرف اضافه است. (جزو گروه اسمی محسوب نمی کنیم)

✔ مشمار: فعل است. (فعل یا گروه فعلی جزو گروه اسمی نیست)

۱- روز: هسته      آن: وابسته پیشین

   ۲- عمر: هسته   خویش: وابسته پسین


#تمرین۲

در گروههای اسمی، هسته و وابسته ها را مشخص کنید.

''تصور همه از آینده، یک زندگی آرمانی و منطقی است.''

آرمانی: مضاف الیه است و 'منطقی' هم بوسیله حرف عطف ''و'' مضاف الیه زندگی شده است.


؟؟؟؟؟

----------------------------------------------------------

#هسته  #وابسته

چگونه هسته ی گروه اسمی را تشخیص دهیم ؟

در ابتدا باید شکل های مختلف گروه های اسمی را بشناسیم وبدانیم که

گروه های اسمی به شکلهای زیر می آیند:


1-گروه اسمی یک کلمه ای

(در چنین حالتی مشکلی نیست همان کلمه، هسته است)

بهنام، کتاب خانه را تمیز کرد.   (هریک از نقشهای نهاد و مفعول و متمم یک گروه اسمی هستند.)

2-گروه اسمی ای که فقط وابسته پیشین دارد (در این حالت، کلمه ی آخر گروه را هسته بگیرید.)

نمونه :

این گل       آن دو کبوتر     هر چهار دانش آموز     بهترین معلم


3-گروه اسمی، فقط وابسته ی پسین داشته باشد. (در این حالت، اولین کلمه ی گروه اسمی که کسره یا نقش نما دارد را هسته بگیرید)

مانند: خداوند بخشنده مهربان

4-گروه اسمی هم وابسته ی پیشین دارد هم وابسته ی پسین. (در این حالت،

اولین کلمه ای  که (کسره یا ی) دارد را هسته بگیرید.

نمونه :

هر پنج خیابان شهر ما

خیابان :هسته است

هر : وابسته پیشین و صفت مبهم

پنج :  وابسته ی پیشین و صفت شمارشی

شهر : وابسته ی پسین و مضاف الیه

ما :وابسته ی پسین و مضاف الیه دوم

نمونه۲: این دو آهوی زیبا

دانش آموزان عزیز در این حالت، یادتان باشد که اولین واژه ی کسره دار هسته است. واژه های کسره دار دوم، سوم وچهارم همه را وابسته ی پسین بگیرید.

نکته ۱:

همیشه هسته ی گروه اسمی یک اسم نیست بعضی مواقع، هسته ی گروه اسمی از نظر نوع کلمه، صفت است که جای یک اسم نشسته است.

نمونه :

هر پنج نویسنده ی نامی کشور

نویسنده (صفت است) هسته ی گروه اسمی.


نکته ۲:

اغلب مواقع، گروه اسمی یک هسته دارد اما استثنا هم وجود دارد.

بعضی موقع یک گروه اسمی، چند هسته دارد.

نمونه :

پدر، مادر مهربان من

پدر:هسته

مادر: هسته    مهربان: وابسته پدر و مادر     من: وابسته(مضاف الیه پدر و مادر)

نمونه:

ن، دختران ، پسران دلیر ایران

زن و دختر و پسر :هسته

ان و دلیر وایران( وابسته پسین)


برگرفته از کانال adabiyate8@


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها